سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باران

صفحه خانگی پارسی یار درباره

فرزند عزیزم

    نظر

آن زمان که مرا پیر واز کار افتاده یافتی

اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا

نتوانستم لباسهایم را بپوشم اگر صحبت هایم تکراری وخسته کننده است

صبور باش ودرکم کن

یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم

روزی چندبار لباسهایت را عوض کنم

برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم

بارها وبارها داستانی را برایت تعریف کنم ....

وقتی نمیخواهم به حمام بروم مراسرزنش وشرمنده نکن

وقتی بیخبر از پیشرفتهاو دنیای امروز سوالاتی میکنم با تمسخر به من ننگر

وقتی برای ادای کلمات حافظه ام یاری نمیکند

فرصت بده وعصبانی نشو وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند

دستانت را به من بده همانگونه که تواولین قدم هایت را کنارمن برمیداشتی...

زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم عصبانی نشو...روزی خود میفهمی

ازاینکه در کنارت ومزاحم تو هستم عصبانی نشو و

یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم کمک کن تا با نیرو وشکیبایی تو

این راه را به پایان برسانم .