باران

صفحه خانگی پارسی یار درباره

رازو نیاز با معبود یکتا...............

    نظر


گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم

گفتی: فانی قریب

.::من که نزدیکم (بقره/???) ::.

 


گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم ...

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال

.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/???) ::.

 


گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!


گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم


.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/??) ::.

 

 

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی ...


گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه


.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/??) ::.

 

 

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟


گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده


.::
مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/???) ::.

 

 

گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...


گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب


.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/?-? ) ::.

 

 

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟


گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا


.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/??) ::.

 


گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟


گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله


.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/???) ::.

 


گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! ... توبه می‌کنم


گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین


.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/???) ::.

 

 

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک


گفتی: الیس الله بکاف عبده


.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/??) ::.

 

 

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟


گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما


.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/??-??) ::.


زندکی

زندگی دفتری از خاطرهاست ... یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ... یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست ،چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد... ما همه همسفریم

شکسپیر میگه :
هرگز به دنبال کسی نباش که بتونی با اون زندگی کنی بلکه به دنبال کسی باش که نتونی بدون اون زندگی کنی

هیچوقت کسی رو که دوست داری به خاطر غرورت از دست نده همیشه سعی کن غرورت رو به خاطر کسی که دوست داری از دست بدی

 

من امشب از غزل از مثنوی از گریه سرشارم  

              سرم را میگذارم بی تو روی شانه ی تارم
پری های خیالم ناگهان در رقص می آیند  

            که تو شرقی ترین آئینه می آیی به دیدارم
سرت را میگذاری روی زیر اندازی از چشمم  

              نگاهم میکنی چشمی که عمری کردی انکارم
دل من گر چه چشم زخمی اسفندیار اما  

                 چگونه میتوانم از نگاهت دست بر دارم
تو رفتی و منم ماندم با شعر و سه تار اما  

      

 

 


مرگ ................

هر زمان با ناملایمات متعدد روبه رو می شوید ، با مسرت رفتار کنید " ( آیه ای در انجیل)
در شمارش دردها و سختی هایم آیا جایی برای شادی و مسرت می ماند؟ زمانی که پدر و مادرم مسیحی بودند و پدرم کشیش کلیسایمان ، آنها این آیه را خوب می شناختند. اگر چه، در یک روز صبح 4 دسامبر 1982 در ملبورن( استرالیا) " پروردگارا تو را سپاس" تنها کلماتی بود که می توان از آنها شنید. 
اولین فرزند آنها پسری بدون دست و پا متولد شد ! هیچ هشداری که آمادگی آنها را در برداشته باشد وجود نداشت .پزشکان از اینکه هیچ پاسخی برای آن نداشتند در حیرت بودند!! هنوز هیچ دلیل پزشکی دال بر چرایی این اتفاق وجود ندارد و نیک در حال حاضر برادر و خواهری دارد که مانند هر نوزاد معمولی دیگری بدنیا آمدند.
آقا مهدی خیلی ها هستن از خیلی مشکلات دیگه زجر میکشن  ..................


ترس

هراس   هرسانم از نباید هایی که ممکن است بر سرم فرو بریزد. سعی می کنم بهشون فکر نکنم ولی.....

نمی دانم شب که به صبح برسد روز بعد چه چیز در انتظار من است؟!!!آیا تاریکیست یا روشنایی؟

تاریکی ها را تحمل می کنم به امید روزی که فقط و فقط روشنی باشد...